به نام تنهاترین تنها وقتی گفت...
باور نکن تنهاییت را، من در تو پنهانم،تو در من
از من به من نزدیک تر تو ،از تو به تو نزدیک تر من
هر جای این دنیا که باشی،من با توام تنهای تنها
من با توام هر جا که هستی،حتی اگر با من نباشی
این خانه را بگذار و بگذر،با من بیا تا کعبه دل
باور نکن تنهاییت را،من با تو ام منزل به منزل
روزها به سرعت باد گذشت و باز ..وقت رفتن شد ...شب بود و سرد ...برای آخرین بار شاید در طول امسال یکی یکی به تمام مناظر ایرانم نگاه میکردم به جاده ها ..صحرا ...و وقتی از مرزی گذشتم که دیگر اجازه برگشت نداشتم بکدفعه بغضم ترکید حتی پلیس ها هم فهمیدند...با تمام قدرت جلوی اشکهایم را میگرفتم ولی آتش داتنگی درونم خیلی قوی تر از اینها بود...دلم میخواست میخوابیدم اونقدر عمیق که دور شدن از ایران رو نبینم...اما مگر میشد خوابید ...وقتی هواپیما تیک آف میکرد قلب من هم انگار از فرودگاه روحم تیک آف میکرد...از اون بالا نگاش کردم ...سفید بود و سفید ...از میان جمع دوستان و یاران و همزبانان مثل قبل پر زدم...نزدیکهای رسیدن هواپیما چند بار دور زد نگاه که میکردی انگار داشت یک راست تو آب دریای نزدیک فرودگاه میرفت...
روی هوا که هستی چقدر به خدا نزدیکی راستی حتی یک اشتباه کوچک ممکن است سفر ما را ابدی کند ...یک لحظه به یاد سفر آخرت افتادم.الان اگر با کسی میرم آن وقت که تنهای تنهایم....الان اگر به امید برگشتنم...آن وقت دیگر برگشتی نیست...الان به خانه ای میروم که روشن است ...آن وقت آیا خانه ام روشن خواهد بود...اگر الان وقت رفتن شود همین جا رو آسمان.. آیا آماده ام!!!!! یاد آیه ای افتادم که موقع ازدواجم به تفال در قران خواندم:
*اما قولی را که به خدا داده اید از یاد نبرید*
چه زیاد آدمهایی که تو قلب همین ایران یا تو قلب مشهد امام رضا تو رو ندارن... اونا غریب واقعایند یا من؟؟؟...غریبی واقعی دوری از توست...دوری از عشق تو
یادم افتاد که تو همیشه و همه جا با منی ...تو خواستی که من این جا باشم ...یادم هست یک بار وقتی شخصی با دیدن حجابم و بعد از پرسیدن کلی سوال از اسلام گفت جالبه ...من باید قران شما رو بخونم....دیگران با خنده گفتند تنها همین بودن تو این جا تبلیغ خوبی است من کاری به این ندارم که او مسلمان میشود یا نه اما همین موضوع باعث شد که بنده ای از بندگان خدا ترقیب به خواندن پیام خدا شود و چه چیز از این شیرین تر است درست که زندگی در ایران بسیار شیرین تر از اینجاست اما گاهی هم بد نیست انسان به خاطر کسی که تا ابد آزادش کرده شیرینی رابه سختی بدهد هر چند که کار کمی است...
یاد سختی های دوری و غربت آقا امام زمانمان افتادم .دعا برای فرج آقامون یادتون نره.